کد خبر: ۳۲۱۳۸۸
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۵ - ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ - 2023March 07
ماجرا حوالی ساعت ۱۱ صبح آغاز شد. وقتی که زنگ خورده بود و دانش‌آموزان به کلاس‌هایشان رفته و منتظر ورود خانم‌معلم‌هایشان بودند.
شفاآنلاین>سلامت>بطری آب معدنی ترکیده در کلاس، سیب گاززده در حیاط، مسمومیت، تعمیر دوربین‌های مدرسه و البته حاشا و انکار خانم مدیر. اینها جان‌مایه روایت یکی از مسمومیت‌های سریالی دانش‌آموزان است.

به گزارش شفاآنلاین:روایت دبستان دخترانه حمزه رفعتی رشت که روز شنبه رخ داد و به دنبال آن دست‌کم ۱۴ کودک این مدرسه روانه بیمارستان رازی رشت شدند.

خانم مدیر:  توهم  است!

ماجرا حوالی ساعت ۱۱ صبح آغاز شد. وقتی که زنگ خورده بود و دانش‌آموزان به کلاس‌هایشان رفته و منتظر ورود خانم‌معلم‌هایشان بودند. در یکی از کلاس‌ها تعدادی از دانش‌آموزان ادعا می‌کنند که بوی گاز می‌آید. بعضی‌ها زودتر آن را حس کردند. به نظر می‌رسد به دنبال اخبار مسمومیت‌های سه ماه اخیر این کودکان بی‌خبر از آنچه ممکن است رخ داده باشد، نبودند. به همین دلیل انتظامات کلاس به دانش‌آموزان می‌گوید: «اگر ماسک دارید ماسک بزنید و مقنعه‌تان را جلوی دهانتان بگیرید و جوسازی‌ نکنید».

بو بیشتر می‌پیچد. یکی از دانش‌آموزان سراغ مدیر مدرسه می‌رود. خانم مدیر بچه‌ها را سریع به حیاط می‌فرستد اما ابتدا قبول نمی‌کند که اتفاقی افتاده و به آنها می‌گوید که سر کلاس رفته و بویی نمی‌آمده و بچه‌ها «الکی» می‌گویند. توهم است و از سر استرس.

بعد از این حرف‌ها دانش‌آموزان دوباره به کلاس برمی‌گردند اما هنوز خیلی نگذشته که دوباره «زنگ خطر» به صدا درمی‌آید و آنها دوباره برمی‌گردند به محوطه مدرسه.

یکی از دانش‌آموزان واکنش مدیر را این‌طور شرح می‌دهد: «من تا شنیدم که بچه‌ها می‌گویند بوی گاز می‌آید سریع مقنعه را روی دهانم گرفتم اما همچنان بویی حس نمی‌کردم. بچه‌ها هم رفتند تا خانم مدیر را صدا کنند. بعد از آن ما را به حیاط فرستادند. خانم مدیر پیش ما آمد و گفت الکی نگویید چون من تا شنیدم رفتم بالا اما خبری نبود». یکی دیگر از دانش‌آموزان هم نقل می‌کند که مدیر به آنها گفته «توهم زده‌اند» و حالشان از استرس این‌طور شده است.

سیبی مشکوک که  به  چشم کودکان  آمد

میان روایت دانش‌آموزان مدرسه رفعتی رشت، حرف از یک سیب مشکوک است. از حرف‌هایشان این‌طور مشخص شد که وقتی اولین بار به آنها گفتند به حیاط بروند این سیب را دیده‌اند. اکثرشان متوجه آن شده بودند و در موردش حرف می‌زدند و حتی یکی از معلمان هم آن را دیده بود.

یکی از آنها این‌طور توصیف می‌کند: «سیب گاززده‌ای بود که روی آن انگار جوی پرک‌شده ریخته بودند و رنگ آبی داشت». دانش‌آموز دیگری هم می‌گوید: «سیبی که معلوم بود تازه است در حیاط پرت شده بود و انگار داخل آن را مثلا با قاشق خالی کرده بودند. رویش هم پودر آبی‌رنگی بود و اطرافش هم ریخته بود».

ماجرای سیب آنجایی بیشتر به چشم می‌آید که توجه مربی بهداشت مدرسه – که نام او را خانم سرعتی عنوان کردند- را هم جلب می‌کند. بچه‌ها می‌گویند «خانم بهداشت» سمت آن رفته بود و بعد هم کمی حالش بد شده بود و حتی تلوتلو هم خورد ولی بعد از مدتی حالش بهتر شد.

مدیر مدرسه در مورد این سیب هم به مادر یکی از دانش‌آموزان این‌طور گفته که دیوار را را رنگ می‌کردند و این سیب هم آن گوشه بوده و رنگی شده است. در حالی که طبق گفته اولیا و بعضی از بچه‌ها، رنگ‌آمیزی مدرسه مهرماه انجام شده بود و البته رنگ آبی دیوار هم با این آبی متفاوت‌ بوده است.

بطری آب‌معدنی و  دود  در  کلاس

مورد دیگری که بعد از بازگرداندن دانش‌آموزان به کلاس در یکی از کلاس‌های این مدرسه رخ می‌دهد مربوط به بطری آب‌معدنی است که در این کلاس بود. یکی از دانش‌آموزان در این رابطه می‌گوید: وقتی قرار شد دوباره به کلاس برگردیم بوی گاز بیشتر شده بود و من نمی‌توانستم از پله‌ها بالا بروم و دوباره به حیاط برگشتم اما بچه‌هایی که در کلاس بودند گفتند در کلاس ما چیزی ترکیده بود و بویش هم کل مدرسه را برداشته بود.

نکته قابل تأملی که در روایت‌های این کودکان وجود دارد، نیمه‌بسته‌بودن پنجره کلاس است که عملا امکان پرتاب شیء خارجی را بسیار پایین می‌آورد. از سوی دیگر ساختمان مدرسه وسط حیاط قرار داد و این موضوع هم احتمال دسترسی و پرتاب شیء از بیرون را بسیار کم می‌کند.

پس از این است که حال دانش‌آموزان رو به وخامت می‌رود و علائم مختلفی از خود نشان می‌دهند. «چند نفر بالا آوردند. یک نفر هم کف بالا آورد. دوستم هم آن‌قدر حالش بد شد که روی پاهایش نمی‌توانست بایستد. من هم در دهانم احساس سوزش و طعمی شبیه شیرینی را حس می‌کردم». این روایت همان دانش‌آموزی است که بوی ادعایی را دیرتر از بقیه احساس کرده بود. به دنبال وخامت حال کودکان، اورژانس در مدرسه حاضر می‌شود و پس از درمان اولیه و اکسیژن‌رسانی به دانش‌آموزان بدحال، آنها را به بیمارستان رازی شهر رشت منتقل می‌کنند.

اولیای یکی از دانش‌آموزان هم می‌گوید از میان دانش‌آموزانی که در بیمارستان بستری شدند برخی ادعا کردند که در کلاسشان بطری آب‌معدنی بود که از آن دود می‌آمد و به قول یکی از این دانش‌آموزان رنگش هم شبیه وقتی بود که تهران هوا آلوده می‌شود.

تعمیر  دوربین در  روز  اتفاق

یکی از دانش‌آموزان در خلال این اتفاق‌ها به حضور یک مرد در مدرسه پیش از این حادثه اشاره می‌کند و می‌گوید پس از انتشار بو او را در حال کار روی دوربین راهروی مدرسه دیده است. او می‌گوید: «وقتی اولین بار ما را فرستادند پایین، من رفتم بالا که جامدادی‌ام و کاپشن یکی از دوست‌هایم را بردارم. آنجا دیدم آقایی که نمی‌دانم چه کسی بود با دوربین‌های راهرو مشغول است. خانم مدیر تأیید کرد که او آمده دوربین‌ها را درست کند». به گفته او این فرد پیش از اینکه برای اولین بار زنگ خطر مدرسه به صدا در بیاید در حال درست‌کردن دوربین‌ها بوده است.

از گفته‌های دانش‌آموزان این مدرسه این‌طور برمی‌آید که بعضی‌ها زودتر از دیگران بویی شبیه به بوی گاز را حس کرده‌اند. در گفته بعضی‌هایشان به بوی تند گاز و ترکیب‌شده با بوی تخم‌مرغ گندیده اشاره شده است. برخی هم از بویی شبیه تن ماهی و همین‌طور ترکیب بوی گاز و سیب صحبت کردند.

علائم  بعد  از  مسمومیت

به طور کلی اولین علائمی که میان دانش‌آموزان نمود پیدا کرد شامل «تنگی نفس،‌ سرگیجه، حالت تهوع، بی‌حالی و بی‌حسی بود». این بدحالی باعث شد که ۱۴ نفر از دانش‌آموزان برای درمان بیشتر به بیمارستان رازی رشت منتقل شوند. پس از مدتی یکی از دانش‌آموزانی که به منزل رفته هم حالش بد می‌شود و او را هم به بیمارستان می‌آورند. تقریبا ۲۴ ساعت پس از این اتفاق علائم دیگری هم در برخی از آنها دیده شد. یکی از آنها دچار گلودرد و تب و لرز شد. بی‌حسی در یکی از دانش‌آموزانی که در اورژانس بود نمود بیشتری پیدا کرد. او اعلام کرده از زانو به پایین بی‌حس شده و ساق پایش حالتی شبیه به مورمورشدن دارد و پزشکان هم بعد از بررسی گفتند که مشکلی ندارد اما بعد از مدتی گفته که این حالت به انگشت‌هایش هم رسیده است. با این حال به او گفته‌اند ترخیص است اما هر زمان حالش بد شد دوباره به بیمارستان بیاید.

علائم  به اولیا  هم  رسید؛ استشمام بو  توسط همسایه‌ها

در حالی که عده‌ای معتقدند اتفاق‌های این روزها ناشی از «هیستری جمعی» دانش‌آموزان است اما از صحبت‌های افرادی غیر از این دانش‌آموزان هم برمی‌آید که ماجرا فراتر از یک اتفاق صرفا روانی و بدون تأثیر متغیر بیرونی است، چراکه آنها هم پس از حضور در مدرسه دچار علائم مختلفی شده‌اند.

خواهر یکی از دانش‌آموزان که حدود یک ساعت پس از حادثه در مدرسه حاضر شده بود می‌گوید وقتی به خانه برگشته تا چند ساعت احساس سنگینی در قفسه سینه و نفس‌تنگی داشته است. مادر یکی از دانش‌آموزان هم می‌گوید پس از اینکه به مدرسه رفته همسایه‌هایی را که بیرون بوده‌اند، دیده و بعضی از آنها می‌گفتند از ساعت 11 این بو را در خانه خودشان هم حس می‌کردند. آن‌قدر زیاد که به این دلیل منزل را ترک کردند و بیرون آمدند. این فرد می‌گوید خودش هم تا حوالی ۱۱-۱۲ آن شب در قلبش سنگینی خاصی را احساس می‌کرده است.

آن‌طورکه از گفته‌های والدین برمی‌آید به نظر می‌رسد اطلاع‌رسانی به والدین هم به درستی صورت نگرفته است و تشویش مسئولان مدرسه در این موضوع هم به چشم می‌آید. مدیر مدرسه به کسانی که خبر داده بود هم در ابتدا علت ماجرا را به درستی اعلام نکرده بود.

مادر یکی از دانش‌آموزان این‌گونه از اتفاق باخبر شده است: «ساعت یازده و خرده‌ای مادر یکی از بچه‌ها به من زنگ زد و گفت که مدیر به او زنگ زده و گفته که تأسیسات مدرسه خراب شده و بچه‌ها دچار گازگرفتگی شده‌اند. من هم وقتی رفتم مدرسه دیدم بچه‌های توی حیاط پخش هستند و یک‌سری آمبولانس هم آنجاست. مربی بهداشت بچه‌ها هم به دلیل اینکه در ابتدای ماجرا می‌خواست سریع به بچه‌ها خبر بدهد و آنها را به حیاط بفرستد پایش پیچ خورده بود».

خواهر یکی از دانش‌آموزان فرد دیگری بود که می‌گوید این‌طور باخبر شده و به مدرسه رفته است: «تلفن خانه‌مان زنگ خورد، اول جواب ندادم و بعد مامان از سر کار زنگ زد و گفت برو مدرسه دنبال آبجی. گفتند حالش در مدرسه بد شده. بعدش دوباره مامان یکی از بچه‌ها به خانه‌مان زنگ زد و گفت که در مدرسه گاز زده‌اند، برو دنبال خواهرت».

والدین گرامی، سلامت فرزند  شما محرمانه است!

مادر یکی از دانش‌آموزان که فرزندش در اورژانس بیمارستان رازی بود درباره روند رسیدگی‌ها به این موضوع اشاره کرد که از فرزندش آزمایش گرفته‌اند اما اعلام کرده‌اند که او مشکلی ندارد و ترخیصش کرده‌اند. این فرد همچنین عنوان کرد که نتیجه آزمایش را نه به آنها تحویل داده‌اند و نه حتی همان‌جا نشانشان داده‌اند. مسئولان بیمارستان تنها شفاهی اعلام کرده‌اند که فرزندش مشکلی ندارد.

دیوار  بلند  حاشا

مادر این دانش‌آموز که فرزندش یکی از افراد بستری‌شده در اورژانس بود می‌گوید فردای اتفاق وقتی مدیر با او تماس گرفته تا حال کودکش را جویا شود، از او پرسیده چرا همان ابتدا به درستی همه خانواده‌ها را باخبر نکردید. خانم مدیر هم در جواب گفته: ما درگیر پیچ‌خوردن پای معلم مدرسه بودیم و به این دلیل نشد اولیا را خبر کنیم. این فرد می‌گوید مدیر مدرسه در این مکالمه تلفنی با وجود گذشت بیش از ۲۴ ساعت از اتفاق باز هم تلاش بر انکار اصل موضوع داشته و همچنان مدعی بود که اتفاق خاصی رخ نداده است: «او به من گفت بچه‌ها به دلیل استرس حالشان بد شد و ما هم وقتی دیدیم دختر شما استرسی است گفتیم که تو هم با آمبولانس برو». این در حالی است که این دانش‌آموز در مدرسه آن‌قدر حالش بد بوده که همان‌جا اورژانس اکسیژن‌رسانی را به او آغاز کرده و سپس به بیمارستان منتقل کرده بود.

پدر یکی از دانش‌آموزان هم می‌گوید وقتی فردای آن روز به مدرسه دخترش رفته همچنان مدیر عنوان می‌کرده که اتفاقی نیفتاده و اصل ماجرا را رد می‌کرد.

تلاش بی‌نتیجه  برای تماس  با  مسئولان  مدرسه

با وجود تلاش نگارنده برای گفت‌و‌گو با مدیر مدرسه برای روشن‌ترشدن ابعاد موضوع و شنیده‌شدن روایت مدیر مدرسه حمزه رفعتی، تا لحظه تنظیم گزارش، این مصاحبه صورت نگرفت. میرحامد به نگارنده اعلام کرد که حال مساعدی ندارد و پس از بهبود صحبت خواهد کرد. در آخرین تماس نیز مدیر این مدرسه از نگارنده درخواست کرد که برای انجام مصاحبه به صورت حضوری به رشت سفر کند.

از سوی دیگر تماس با خدیجه عباسی، مربی بهداشت مدرسه هم به نتیجه‌ای نرسید و او در پاسخ به نگارنده اعلام کرد که روز شنبه در مدرسه حضور نداشته و در مرخصی استعلاجی بوده است.شرق
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: