کد خبر: ۳۴۲۶۱۸
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۰ - ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - 2024April 16
برخی دختران و پسرانی که با هزار امید در این حرفه پا گذاشتند اما با وجود فشار کاری، صورت‌های رنگ‌پریده و مصرف روزانه قرص‌های آرام‌بخش ثمره تلاش آنها شده است.
شفاآنلاین>سلامت>افسردگی بخش جدانشدنی این روزهای تعدادی از پرستارهای جوان است. این پرستارهای جوان، در پس تمام گلایه‌هایشان در سیستم درمانی بیمارستان‌های دولتی، از بیمارانی روایت می‌کنند که به دلیل کمبود نیرو و کار بسیار در بیمارستان، جلوی چشمانشان آسیب‌های جدی دیده‌اند. از زنی که با مشکل فشار بالا به دلیل عدم رسیدگی در اورژانس شرایط وخیمی را تجربه کرده تا مردی که با شکم باز روی تخت اورژانس در انتظار رسیدگی کادر درمان، با مرگ دست‌و‌پنجه نرم کرده است.
به گزارش شفاآنلاین: طبق گفته‌های خودشان یکی از دلایل شدت بروز بیماری‌های اعصاب و روان که این روزها تجربه می‌کنند، به دلیل مشاهده ناتوانی‌هایی در کمک به درمان افرادی است که علت آن کمبود نیرو و کار بسیار در بیمارستان است. یکی از پرستارهای بیمارستانی در حوالی تجریش اشاره می‌کند که با وجود کمبود نیروی پرستاری که این روزها تجربه می‌کنند، بیمارستان گاهی برای افزایش ویزیت و پذیرش بیمار از برانکارد و صندلی در اورژانس استفاده می‌کند و در نتیجه توجهی به شرایط پرستارهای خود ندارد. این موارد در حالی است که تلاش خبرنگار  برای گفت‌وگو با مسئولان این بیمارستان دولتی بی‌نتیجه ماند زیرا مدیر پرستاری، معاونت پرستاری دانشگاه شهید بهشتی، سوپروایزر و نماینده نظام پرستاری و حتی سرپرستار اورژانس این بیمارستان بعد از عنوان موضوع به اشکال مختلف از مصاحبه و توضیح شرایط سخت پرستارهای بیمارستان که شرایط غیر قابل بازگشتی برای بیماران ایجاد می‌کند، سر باز زدند. با ‌وجود این «محمد شریفی‌مقدم» دبیر کل خانه پرستاری با تأیید شرایط سخت این پرستارها،تأکید دارد که «مشکلات پرستارهای بیمارستان مورد بحث نمونه‌ای از مشکلات پرستارهای کل کشور است». درواقع بیمارستان با ایجاد فشار کاری مضاعف و مشکلات روانی برای کادر درمان و پرستارها، باعث افزایش خطای پزشکی در روند درمان می‌شود که در صورت طرح شکایت قضائی بیمار، پرستار اولین متهم خواهد بود.

تنش‌های بی‌پایان  پرستارها  در  بیمارستان

دختران و پسران پرستاری هستند که در اوج جوانی خستگی در تمام اجزای صورتشان، نمایان است. از رنگ‌پریدگی چهره تا گودی زیر چشمان کم‌فروغشان که همه از کار زیاد حکایت دارد. حتی هنگام حضور در دفتر روزنامه، نگران فاش‌شدن هویت خود هستند و تأکید دارند در آن صورت عواقب بسیاری برایشان پیش خواهد آمد. درواقع مشکلاتی که آنها روایت می‌کنند، نمونه‌ای از چالش دیگر پرستارها در این سیستم است.

یکی از پرستارهای جوان، صحبت را شروع می‌کند، از قانون بهره‌وری می‌گوید که در بسیاری از بیمارستان‌ها و برخی مراکز درمانی دولتی زیر پا گذاشته می‌شود. در این قانون عنوان شده که شیفت بیش از 12 ساعت برای پرسنل ممنوع است؛ درحالی‌که طبق گفته پرستارها، گاهی آنها چند شیفت پشت هم دارند و این موضوع بر فشار کاری آنها تأثیر مستقیم دارد. این جوان از اضطراب بالای کادر درمان می‌گوید که به مرور هم در فضای بیمارستان به آن افزوده می‌شود و همین در برخورد با بیماران و همراهان بیمار مؤثر است. این پرستار به دلیل بخشی از این مشکلات، مدتی است که از محل کار خود استعفا داده و در این مورد روایت می‌کند: «راستش من اختلال اضطراب دارم و معمولا سریع‌تر از بقیه عصبانی می‌شوم. برای همین فشار کار در بیمارستان روی من بیشتر از بقیه اثر می‌گذاشت اما چون در اورژانس نیرو کم بود و کارمان هم زیاد بود، مجبور بودم فقط تحمل کنم، تا اینکه از 80 پرستار به 40 نفر رسیدیم. شرایط ما این‌طور بود که بعد از شیفت، شب به خانه می‌رفتیم و فردا ظهر تا پس‌فردا دوباره به بیمارستان می‌رفتیم. درواقع کلا زندگی ما در بیمارستان بود. یک روز برای اعتراض به دفتر پرستاری رفتیم ولی رفتارهای خاصی با ما کردند. بعد از آن بی‌احترامی‌هایی کردند که من دیگر استعفا دادم. به خواسته‌ها و پتانسیل ما پرستارها توجه خاصی نمی‌کردند که همین تنش در مجموعه را بیشتر می‌کرد. مثلا همکاری داشتیم که وسواس شدید داشت و مرتب همه‌جا را با الکل تمیز تمیز می‌کرد و اصلا نمی‌گذاشت کسی نزدیک میزش برود. یک فردی با این شرایط را در اورژانس نگهداشته بودند. این را هم در نظر بگیرید که در اورژانس اکثر پرستارها برای آرام‌کردن روان خودشان دارو مصرف می‌کنند. شب‌ها بچه‌ها انواع دارو را از داروخانه می‌گرفتند و مصرف می‌کردند که همین باعث اعتیاد برخی شده بود. واقعا فشار کار در اورژانس بیمارستان بالاست. تصور کنید بیمار ما وارد اتاق سی‌پی‌آر می‌شد، در‌صورتی‌که ما جای دیگر مجموعه بودیم، بیمار کد می‌خورد، احیا آغاز می‌شد، ماساژ می‌زدند و دارو تزریق می‌کردند، با وجود اینکه مسئولیت قانونی آن بیمار با پرستار است اما به دلیل شلوغی و کمبود نیرو، خود ما پرستارها هنوز بیمار را ندیده بودیم و در آخر یک پرونده سفید جلوی ما می‌گذاشتند که باید آن را پر می‌کردیم و بعد بیمار به سردخانه می‌رفت. این موضوع خیلی وقت‌ها باعث نگرانی ما بود که اگر مسئله‌ای پیش بیاید، چه چیزی باید به پزشکی قانونی بگوییم؟ مثلا بیمار خردسال با سابقه تشنج به بیمارستان آمد، تجویز شد تا داروی ضدتشنج به او تزریق شود و بعد در بخش اطفال بستری شود ولی وقتی وارد بخش اطفال شد، دیدیم حتی از این بچه رگ هم گرفته نشده است که در این صورت وقتی رگ از کودک گرفته نشده یعنی دارویی هم تزریق نشده است که این خطر جانی برای کودک به همراه دارد».

خطر جانی بیماران در شلوغی بیمارستان

در بین حرف‌هایشان فشار روحی و روانی ناشی از این روایت‌ها مشهود است، فشار کاری بالا که نتیجه آن خطر جانی برای بیمارانی است که خودشان را به دست کادر درمان می‌سپرند. یکی از پرستارها به کاغذهایی که در دست دارد، نگاه می‌کند تا در صحبت‌هایش نکته‌ای جا نماند و می‌گوید: «راستش دارو نزدن به بیمار در برخی بیمارستان‌های دولتی یک موضوع رایج است اما با وجود فشار کاری بالا پرستارها سعی می‌کنند تا جایی که می‌توانند داروهای حیاتی را به بیماران بدهند. خلاصه هیچ‌کس نمی‌تواند همه کارها را برای بیمار انجام دهد؛ چون حجم کاری که به پرستار محول می‌کنند، خیلی بیشتر از توان او است. اینها در حالی است که با وجود کمبود نیرو، کنار تخت‌های اورژانس، برانکارد می‌گذارند تا برای پول ویزیت، بیمار بیشتری را پذیرش کنند. ما حتی بیمارانی داشتیم که روی صندلی یا زمین می‌نشستند. ما بیمار خانمی با فشار پایین داشتیم که آن‌قدر در شلوغی بیمارستان، کارش تعلل پیدا کرد که در آخر فوت کرد. ما حتی پرستاری داشتیم که وانمود به دارو‌زدن می‌کرد. تصور کنید 15 بیمار بدحال را در اورژانس به شما می‌دهند و شما حتی زمانی هم برای حل‌کردن داروها با هم ندارید. پرستار اگر خیلی وجدان به خرج دهد، همه را با هم حل می‌کند که همین امکان تداخل دارویی دارد. حتی این کار را هم خیلی از پرستارها وقت نمی‌کنند انجام دهند. برخی از پرستارها هم این کارها را کامل انجام می‌دهند اما دیگر جانی برایشان نمی‌ماند و وسط کار می‌برند».

ثبت اطلاعات دروغین در پرونده‌ها

بین حرف‌هایشان از فشار کاری می‌گویند که ناخواسته مجبور به زیرپاگذاشتن اخلاقیات می‌شود، موضوعی که سیستم بیمارستانی و سلامت کشور سهم مهمی در آن دارد. یکی از این پرستارها اضافه می‌کند: «این را هم بدانید، تنها چیزی که از روند درمان ثبت می‌شود، گزارش پرستاری است که خود ما باید بنویسیم. ولی باید بگویم تنها چیزی که از نظر ما پرستارها باعث می‌شود تا پرستار به کار بالینی خودش نرسد، فشار کار بسیار زیاد بیمارستان و نیروی کم است. حالا تصور کنید وقتی گزارش پرونده که نوشته‌ایم به پزشکی قانونی می‌رود، همه چیز در آن برگه کامل است. یعنی در آن گزارش آمده که همه کار برای بیمار انجام شده است. به‌طور مثال حتما در گزارشی که برای آن کودک تشنجی ثبت شده، آمده است که داروی ضدتشنج را برای او تزریق کردیم اما در حقیقت تزریق نشده بود». یکی از پرستارها اضافه می‌کند: «اینها همه در حالی است که پرستارها تمام تلاششان را می‌کنند تا در شلوغی بیمارستان داروهای حیاتی را تزریق کنند، ولی معمولا کسی نمی‌رسد تا آنتی‌بیوتیک‌ها را به بیمار بدهد. پرستار هم توانی دارد، ما در دوران کرونا هر کار توانستیم انجام دادیم ولی بعد از آن‌هم فشار کاری کم نشد و مطالبات ما هم دیده نشد».

به بیمار سر نزدیم و...

پرستار جوان از بیمارانی می‌گوید که کمبود نیرو، باعث خطر جانی برای آنها می‌شود «بیماری داشتیم که شکمش باز شده بود، صبح که برای تحویل آمدیم، دیدیم شرایط بسیار وخیمی دارد و کسی در این مدت به او سر نزده است. در این مواقع اگر بیمار فوت کند، پرستار باید دیه این فرد را پرداخت کند؛ در‌صورتی‌که کمبود نیرو و کار بسیار، باعث چنین موضوعی می‌شود. واقعا پرستارها به دلیل حجم کار نمی‌رسند گاهی به همه بیماران سر بزنند، در این شرایط واقعا پرستار باید چه کار کند؟ آن پرستاری که مسئول آن بیمار بود، بعد از این اتفاقات، با شرایط روحی بد، از بیمارستان استعفا داد و رفت. حتی خود من یک روز را هرگز فراموش نمی‌کنم، مادری فرزند بیمارش را به بیمارستان آورده بود و از من سؤالی داشت، من خیلی بد جوابش را می‌دادم، به شکلی که هر بار می‌آمد سؤال کند، من با تندی برخورد می‌کردم. در آخر فهمیدم بنده خدا فقط یک سؤال ساده داشته. حالم بد شد، آن‌قدر که رفتم یک گوشه و زدم زیر گریه. به خودم می‌گفتم چرا باید شرایط به شکلی باشد که من را این‌قدر عصبی و خسته کند تا چنین رفتاری با همراه بیمار کنم».

ما را ساکت کردند تا به وزیر  بهداشت چیزی نگوییم

یکی دیگر از پرستارها تأکید دارد: «من با شوق زیاد شروع کردم و حالا خیلی خسته هستم و می‌خواهم از بیمارستان استعفا دهم. درآمد کم، اضافه‌کاری زیاد و حجم کار بالا همه باعث شد تا همکاران من یا مهاجرت کنند یا در حال رفتن باشند. حتی ما حق استعفا دادن هم نداریم؛ یعنی باید مترون بیمارستان اجازه بدهد اصلا ما چنین درخواستی را عنوان کنیم یا نه. حتی با وجود ساختمان جدیدی که در بیمارستان محل کار ما احداث شده است، درآمد ما حتی کمتر هم شده و نمی‌دانیم این افزایش درآمد کجا می‌رود، تعرفه‌ای که به ما پرستارها دادند، آن‌قدر کم و ناچیز بود که به نظرم توهین‌آمیز بود. حتی عید که وزیر بهداشت به بیمارستان آمد، به ما اجازه ندادند تا از مشکلات‌مان بگوییم. خنده‌‌دار است که بگویم وقتی کارانه به پرستارهای بیمارستان دادند، یک‌سری از بچه‌‌ها به بیمارستان بدهکار شدند. در کنار همه اینها ناایمن‌بودن فضا برای پرستارها هم اصلا برای برخی مسئولان بیمارستان‌های دولتی مهم نیست که حجم کار بالا و بی‌نظمی موجود باعث نارضایتی بیماران و درگیری آنها با پرستارها می‌شود که گاهی خطر جانی برای پرستار به همراه دارد».

مسئولان بیمارستانی که پاسخی ندادند

بعد از شنیدن اظهارات پرستارهای یک بیمارستان دولتی در حوالی تجریش، لازم بود تا برای بررسی بیشتر موضوع با مسئولان بیمارستان مد‌نظر هم گفت‌وگو شود؛ اما سوپروایزر و نماینده نظام پرستاری و مدیر پرستاری آن بیمارستان بعد از مطرح‌کردن موضوع حاضر به مصاحبه نشدند و سرپرستار اورژانس هم با مطلع‌شدن از موضوع، تلفن را روی خبرنگار قطع کرد. فروغ مولا، معاونت پرستاری دانشگاه شهید بهشتی هم به هیچ‌کدام از تماس‌ها و پیام‌های خبرنگار پاسخ نداد.

خانه پرستاری: همه مسئولان از حال بد پرستارها خبر دارند

باوجود‌این «محمد شریفی‌مقدم»، دبیر‌ کل خانه پرستاری، تأکید دارد از مشکلات پرستارهای این بیمارستان و بیمارستان‌های دیگر اطلاع دارد و گزارش‌ها را درباره وضعیت پرستارها دریافت می‌کند. ایشان در گفت‌وگو با «شرق» اشاره می‌کند: «مشکلات پرستارهای بیمارستان مورد بحث را به مشکل تمام پرستارهای کشور تعمیم دهید. همین چند روز قبل هم پرستارهای چند شهر به دلیل اعتراض به شرایطی که دارند، تجمع کرده بودند. باید بگویم که مشکلات پرستارها بسیار حاد است. همین پرستار کرمانشاهی که در روزهای قبل خودکشی کرد، در صفحات شخصی‌اش مشخص است که سیزده به‌در هم بیرون رفته بوده و شوق زندگی داشته؛ در‌صورتی‌که بعد از خبر خودکشی هر فردی می‌گویند مشکل اعصاب و روان داشته. وقتی وضعیت یک حرفه دچار بحران باشد، به اشکال مختلف آسیب را بروز می‌دهد. د‌رحال‌حاضر هیچ مسئولی در کشور نمی‌تواند بگوید در جریان مشکلات پرستاری نیست، از مسئولان بیمارستان تا دانشگاه، وزارتخانه و دولت همه از فشار پرستارها خبر دارند. با اشاره به اینکه شما به‌عنوان خبرنگار با مسئولان بیمارستان تماس گرفتید و جواب ندادند، تأکید می‌کنم که تمام مسئولان بهداشتی-درمانی نظام سلامت ما از مشکلات پرستاری اطلاع کامل دارند. ما حتی اگر پرستار را هم در نظر نگیریم، جان بیماران که اهمیت دارد. وقتی به پرستار این بیمارستان‌ها به جای دو بیمار آی‌سی‌یو، پنچ یا شش بیمار می‌دهند، مشخص است که توان مدیریت همه آنها را نخواهد داشت که همین موضوع ارتباط مستقیم با جان بیمار دارد. سازمان بهداشت جهانی می‌گوید تعداد پرستار به جمعیت حداقل باید سه نفر به ازای هزار نفر باشد؛ درصورتی‌که در کشور ما نصف آن یعنی 1.6 است. درحالی‌که هرچه تعداد پرستار به کل جمعیت کمتر شود، به همان اندازه هم بیمار روی تخت بیمارستان از بین می‌رود؛ بنابراین خطاهای پزشکی و پرستاری ما در نظام سلامت بسیار بالاست، برای پزشکان به‌این‌دلیل که خودشان معمولا حضور ندارند و دانشجوها کار آنها را انجام می‌دهند و برای پرستارها هم به دلیل حجم کار زیاد و تعداد پایین مردم دچار خسارت و مرگ‌و‌میر می‌شوند. با وجودی که وضعیت پرستارهای تهران در مقایسه با شهرستان‌ها بهتر است؛ اما همه از مشکل تعرفه‌گذاری‌ها و فشار کاری بالا رنج می‌برند که همین باعث ایست قلبی و اقدام به خودکشی و آسیب‌های دیگر این افراد می‌شود که به‌راحتی بر آن سرپوش می‌گذارند». در روزهای قبل هم خبر خودکشی دکتر پرستو بخشی، متخصص جوان قلب و عروق، نگاه بسیاری را به سمت شرایط سخت کادر درمان برد که شریفی‌مقدم به آن هم اشاره می‌کند «شما در نظر بگیرید که پزشکان به‌عنوان استاد در بیمارستان حضور ندارند و دانشجوهای آنها به جای آنها حضور دارند که باعث فشار کاری برای رزیدنت و پرستار می‌شود؛ درحالی‌که همان پزشک می‌تواند بین 300 تا 400 میلیون تومان در ماه کارانه بگیرد. در هیچ‌جا مرسوم نیست که در یک کار گروهی افراد ارقام کاملا متفاوت دریافت کنند. در اتاق عمل پزشک و پرستار حضور دارند که در نهایت یکی 300 میلیون کارانه دریافت می‌کند و دیگری تنها یک میلیون تومان. این اتفاقات در هیچ‌جای دنیا رخ نمی‌دهد و اختلاف دریافتی بین سه تا پنج برابر است. همه اینها باعث افزایش مهاجرت پرستارها می‌شود که دست‌کم سه هزار نفرشان در سال مهاجرت می‌کنند».

قانون تا کجا حامی بیماران است؟

به گفته برخی وکلا، در مواردی، بیمار به دلیل خطای کادر درمان فوت می‌کند و بازماندگان به مراجع قضائی شکایت می‌کنند و پرونده‌های پزشکی بیمار بررسی می‌شود؛ اما «علی زنگنه» وکیلی که در پرونده‌های این‌چنینی تجربه بسیاری دارد، تأکید دارد که برخی از این پرونده‌ها در بیمارستان به نفع خودشان تغییراتی می‌کند که برای شکایت‌کننده قابل فهم نیست. زنگنه مهم‌ترین چالشی را که در رسیدگی به پرونده‌های قصور پزشکی وجود دارد، ورودنکردن تخصصی قضات دستگاه قضائی به رسیدگی در پرونده‌های قصور پزشکی می‌داند و اضافه می‌کند: «رسیدگی‌های مربوط به قصورهای پزشکی ممکن است صرفا به دلیل اینکه شاکی ممکن است پزشک نباشد یا قاضی اطلاع کافی درباره موضوع نداشته باشد، در قسمت مستندات و دلایل علمی به حاشیه برود و همان‌طورکه اشاره شد، موضوع به‌کلی حول نظر کلی و غیرمستند و غیرمستدل هیئت‌های بدوی یا تجدید نظر انتظامی پیش برود. نقض اصول دادرسی منصفانه و نقض قانون انتشار و دسترسی آزادانه به اطلاعات از طرف سازمان نظام پزشکی دست‌کم در شهر مشهد به‌گونه‌ای است که نحوه کارشناسی پرونده را به سبب نقض قوانین یادشده از انصاف و عدالت خارج کرده است. نظریه‌ای که مغایر با اصول دادرسی منصفانه و اصل تناظر باشد، هیچ‌گاه نخواهد توانست تضمین‌کننده اجرای عدالت و کشف حقیقت باشد و موجب فراهم‌کردن امکان زیاد پایمال‌شدن حقوق شاکی خواهد بود. همچنین ممانعت از دسترسی به همه اسناد و مدارک پزشکی از‌جمله مواردی است که می‌تواند بسیاری از ادله را که شاکی امکان استفاده از آن را دارد، از چشم شاکی و دادگاه پنهان کند».

 چه کسی پرستارها را می‌بیند؟

با وجود تمام تخلفات پزشکی بیمارستان‌ها که خطر جانی برای بیمار را به همراه دارد؛ اما یک چیز همیشه پنهان می‌ماند؛ اینکه در بسیاری موارد کمبود نیرو و فشار کاری بالای پرستارها باعث بروز چنین پرونده‌هایی می‌شود. در گفت‌وگوهای متعدد با پرستارها، به‌ویژه پرستارهای بیمارستان‌های دولتی، فشار کاری حتی گاهی باعث می‌شود تا اخلاقیات حرفه‌ای را زیر پا بگذارند و همین در بیشتر آنها باعث ایجاد مشکلات روانی متعدد شده است. /شرق

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: